| انجمن ایرانیان |
المواضيع الأخيرة | » اس ام اس هاي کاربرديالإثنين ديسمبر 01, 2008 11:28 am من طرف PaRiSa » اتفاقات مهم سال 86 در زندگي هنرمندانالأحد أكتوبر 05, 2008 4:44 pm من طرف Sahar » نقاشيالأربعاء سبتمبر 17, 2008 7:30 am من طرف Baran » زندگى نامه مهران مديرىالأربعاء سبتمبر 17, 2008 7:29 am من طرف Baran » <<<<< بلـــــبل بـــــم >>>>الأربعاء يوليو 23, 2008 8:28 pm من طرف Nima » صد سال سه تار ايرانالأربعاء يوليو 23, 2008 7:13 pm من طرف Nima » فرمان فتحعليانالأربعاء يوليو 23, 2008 5:36 pm من طرف Nima » نکته هاالأربعاء يوليو 23, 2008 4:17 pm من طرف PaRiSa » دانلود فيلم با لينک مستقيمالأربعاء يوليو 23, 2008 3:00 pm من طرف PaRiSa » قله دماوند درفهرست آثارملي ثبت شدالأربعاء يوليو 23, 2008 2:04 pm من طرف PaRiSa » سرو كهنسال ابر كوهالأربعاء يوليو 23, 2008 1:51 pm من طرف PaRiSa » پيامکالأربعاء يوليو 23, 2008 1:15 pm من طرف PaRiSa » مهاجران افغانالأربعاء يوليو 23, 2008 1:12 pm من طرف PaRiSa » جايزه نوبل ادبياتالثلاثاء يوليو 22, 2008 12:28 pm من طرف PaRiSa » سيدنى پولاک" در سن 73 سالگى درگذشتالإثنين يوليو 14, 2008 5:52 pm من طرف مهمان |
أفضل 10 أعضاء في هذا المنتدى | |
احصائيات | تعداد کاربران ثبت نام شده: 19 جديدترين کاربر ثبت نام شده: red_fly_music
تعداد موضوعات ارسال شده توسط کاربران سايت: 314 في 85 موضوع
|
تسجيل صفحاتك المفضلة في مواقع خارجية |
Bookmark and share the address of on your social bookmarking website
قم بحفض و مشاطرة الرابط Iran Forum على موقع حفض الصفحات |
|
|
| ايران در لغت نامه دهخدا | |
| | نويسنده | پيام |
---|
Admin Admin
تعداد پستها : 75
| عنوان: ايران در لغت نامه دهخدا السبت مايو 17, 2008 12:26 pm | |
| ايران در لغت نامه دهخدا قسمت 1 ---------------------------------
پهلوي ، «اِران » . به کشور ايران در عهد ساساني «اران شتر» ميگفتند. در عصر هخامنشي ايي ريا نام قوم ايراني بود و اين کلمه را نام قوم اُسٍّت ِ قفقاز بصور «ايرون »، «ايرو» و «اير» بخود اطلاق کرده اند. (حاشيه برهان چ معين ). کلمات آريا، آريائيان و ايران و امثال آن که در زبان باقي مانده از اين کلمه گرفته شده است . فلات (نجد) وسيعي است در آسياي جنوب غربي که شامل قفقازيه و ترکستان و افغانستان و ايران کنوني ميشود. مساحت اين فلات را 2600000 کيلومتر مربع نوشته اند. پيش از مهاجرت آرياييان ايران به اين سرزمين اقوامي از نژادهاي متفاوت با تمدن هاي مشابه در آن مي زيستند که اطلاع محدودي از آنان در دست است . از ميان اين اقوام ، عيلاميان تمدني قابل توجه داشته اند که از حدود چهار هزار سال پيش از ميلادمسيح شروع مي شد. در اواسط هزاره دوم پيش از ميلاد مسيح ، طوايفي از نژاد سفيدپوست از راه جيحون و کوههاي قفقازيه به داخله نجد ايران روي آوردند، اين قبايل شعبه اي از نژاد سپيدپوست هند و اروپايي بودند که نزديک سه هزار سال پيش از ميلاد مسيح از هم نژادان خود جدا شده بودند و به آسياي مرکزي مهاجرت کردند و دسته اي از آنها هم ظاهراً در ناحيه اي نزديک درياي خوارزم که در اوستا ايرن واجه (ايران ويج ) ناميده شده است بسر بردند، مجموع اين اقوام بدو دسته اصلي منقسم مي شدند، دسته اي که خود از چند شعبه زورمند تشکيل مي شد «سَک َ» و دسته ديگر که متمدن تر از دسته نخستين بود «اَرِي » ناميده مي شدند. دسته اي از اين قبايل که خود را اَرِي َ يعني شجاع و شريف مي ناميدند کم کم بر دره سند و قسمتي از اراضي هندوستان مسلط شدند و آنها را «اري ورت » خواندند، شعبه ديگر که اُيري و اَيرين خوانده شده اند، در نجد ايران سکونت گرفتند: که ايران بهشت است يا بوستان همي بوي مشک آيد از دوستان .
فردوسي .
مزن زشت بيغاره ز ايران زمين که يک شهر از آن به ز ماچين و چين .
اسدي .
همه عالم تن است و ايران دل نيست گوينده زين قياس خجل چونکه ايران دل زمين باشد دل ز تن به بود يقين باشد.
نظامي .
اين مطلب آخرين بار توسط Admin در السبت مايو 17, 2008 4:45 pm ، و در مجموع 3 بار ويرايش شده است. | |
| | | Admin Admin
تعداد پستها : 75
| عنوان: ايران در لغت نامه دهخدا - قسمت 2 السبت مايو 17, 2008 12:27 pm | |
| و همين سرزمين است که بعدهادر مآخذ تاريخي و جغرافيايي قديم ايرانشهرمملکت ايران بکار رفته است . در مغرب زمين از قرون وسطي به نامهايي از قبيل پرس (به لهجه فرانسوي ) و پرشا (به لهجه انگليسي ) مقتبس از لفظ پرسيس که نام يوناني قسمتي از ايران (کما بيش مطابق فارس ) بوده برميخوريم ولي در سال 1935 م . بر طبق تقاضاي دولت ايران بجاي پرس ، پرشا و غيره کلمه ايران پذيرفته شده است و نام اين کشور به ايران تبديل گرديد. کشور ايران اکنون 1654000 کيلومتر مربع وسعت دارد. از سمت شمال به ترکمنستان شوروي و بحر خزر و آذربايجان شوروي و ارمنستان شوروي و از طرف غرب به ترکيه و عراق و از سمت شرق به خاک شوروي و افغانستان و پاکستان و از طرف جنوب به درياي عمان و خليج فارس محدوداست . فاصله منتهاي شمال غربي ايران تا منتهاي جنوب شرقي آن در حدود 2250 کيلومتر است . نصف خاک ايران کوهستاني و يک ربع آن بيابان است . کشورهاي مجاور اين کشور از سمت شمال روسيه شوروي ، از مشرق افغانستان وپاکستان و از مغرب ترکيه و عراق عرب است . اين کشور بين مدارات 25 درجه عرض شمالي و سي و نه درجه و 45 دقيقه عرض شمالي و نصف النهار 44 درجه طول شرقي و 63 درجه و 5 دقيقه طول شرقي واقع است ، فاصله منتهاي شمال غربي ايران تا منتهاي شرقي جنوب آن حدود 2250 کيلومتر است . از جزاير ايران در خليج فارس (تقريباً از غرب به شرق)، خارکو، خارک ، مجمع الجزاير بحرين ، شيخ شعيب ، هندورابي ، کيش ، سيري ، ابوموسي ، تنب کوچک ، تنب بزرگ، قشم ، هنگام ، لارک و هرمز را ميتوان نام برد. مرزهاي ايران در طي تاريخ دراز اين کشور بارها تغيير يافته است . در اوج اقتدار از دوران هخامنشيان ، امپراطوري ايران از رود سند تا درياي اژه و رود نيل و از سيحون و درياي خزر و جبال قفقاز و درياي سياه تا خليج فارس و بحر عمان ممتد بود. در طي قرون متمادي گاه بر وسعت اين کشور افزوده شده و گاه اراضي آن بدست اجانب افتاده است و پس از استيلاي عرب استقلال ايران از بين رفت و اين سرزمين جزء امپراطوري وسيع اسلام گرديد.تا آنکه در اوان قرن سوم هجري سلسله هايي مانند طاهريان ، صفاريان ، سامانيان ، آل بويه ، غزنويان ، آل زيار در استقرار حکومت ايراني در ايران کوشيدند و رفته رفته کشور ايران را از سلطه حکام عرب بيرون آوردند و در حقيقت با تشکيل سلسله طاهريان که در سال 207 ه' .ق. در خراسان استقرار يافت دوران تسلط عرب در ايران به سر رسيد و ايران توانست استقلال قومي خود را بدست آورد و بار ديگر تاريخي خاص داشته باشد. ايران کنوني در عهد صفوي تشکيل شد و وحدت ملي و سياسي يافت . پايتخت ايران : پايتخت ايران در دوران مختلف تغيير کرده است چنانکه در دوران پادشاهي صفويه ابتدا قزوين و سپس اصفهان بود و دردوران پادشاهي زنديه شيراز و از زمان سلطنت قاجاريه تهران پايتخت کشور ايران گرديد و هم اکنون نيز اين شهر پايتخت کشور ايران است . جمعيت اين کشور بر طبق سرشماري آبانماه سال 1345 بر اساس نشريه مرکز آمار ايران 923،078،25 تن مي باشد. اين کشور به 13 استان و هشت فرمانداري کل تقسيم شده و استانهاي سيزده گانه آن بر حسب آمار سال 45 وزارت کشور بقرار زير است : 1 - استان مرکزي . 2 - استان گيلان . 3 - استان مازندران . 4 - استان آذربايجان شرقي . 5 - استان آذربايجان غربي . 6 - استان کرمانشاهان . 7 - استان خوزستان . 8 - استان فارس . 9- استان کرمان . 10- استان خراسان . 11 - استان اصفهان . 12 - استان سيستان و بلوچستان . 13 - استان کردستان . فرمانداري هاي کل عبارتند از: 1 - فرمانداري کل همدان . 2 - فرمانداري کل بختياري و چهار محال . 3 - فرمانداري کل لرستان .4 - فرمانداري کل ايلام . 5 - فرمانداري کل کهکيلويه و بويراحمدي . 6 - فرمانداري کل سمنان . 7 - فرمانداري کل بنادر و جزاير خليج فارس . 8 - فرمانداري کل بنادر و جزاير بحر عمان . شهرهاي مهم ايران که جمعيت آنهابالغ بر يکصد هزار تن است عبارتند از: آبادان ، اصفهان ، اهواز، تبريز، تجريش ، تهران ، رشت ، اروميه ، ري ، شيراز، قم ، کرمانشاه ، مشهد، همدان . از جمله بنادر بحر خزر آستارا، بابلسر، بندر ترکمن ، بندر انزلي ، شهسوار، نوشهر و از جمله بنادر خليج فارس (از غرب به شرق) خرمشهر، آبادان ، بندر شاپور، بندر معشور، ديلم ، گناوه ، بندر ريگ، بوشهر، کنگان ، عسلويه ، نخيلو، چارک ، بندر لنگه و بندر عباس و از بنادر بحر عمان (از غرب به شرق) جاسک ، چاه بهار و گواتر است . پستي و بلندي : بيش از نود درصد ايران کنوني در ناحيه معروف به فلات ايران قرار دارد که از دره هاي فرات و دجله تا ارتفاعات پامير ممتد است . سرزمين ايران عبارت است از يک فلات مرکزي پهناور و حاشيه کوهستاني که خود به سه منطقه تقسيم مي شود. کوههاي زاگرس (کوههاي غربي و جنوب غربي ) و امتداد آنها تا مکران ، کوههاي شمالي و ارتفاعات زاگرس در آذربايجان و خارج از آن در توده اي معروف به (گره ارمنستان ) که مرکزش کوههاي آرارات است بهم متصل مي شوند. و کوههاي آسياي صغير از قفقاز به همين گره متصل اند. از سه منطقه مذکور، منطقه اول مشتمل است بر کوههاي کردستان ، لرستان ، بختياري ، فارس ، مکران وبلوچستان . کوهها و قلل عمده آن کبيرکوه ، پشتکوه ، پيش کوه ، اشتران کوه (در جنوب شرقي الوند)، زردکوه ، عليجوق، کوه کيلويه ، دينار و کوههاي لارستان است . منطقه شمالي منقسم ميشود به کوههاي آذربايجان (مشتمل بر قراداغ ، جبال طالش ، آقداغ ، سهند، سبلان ، قوشه داغ ، قافلان کوه ). جبال البرز (بلندترين قله اش دماوند به ارتفاع 5654 متر) و کوههاي خراساني (مشتمل بر هزارمسجد، قراداغ ، آلاداغ و بينالود) مرتفعات شرقي يک رشته کوههاي غيرمنظمي هستند که از شمال به جنوب امتداد دارند ازجمله ميتوان کوه تفتان را نام برد. فلات مرکزي نيز هموار و بي عارضه نيست بلکه دو دسته کوه از آن ميگذرند. دسته غربي از ميانه تا کرمان در امتداد جنوب شرقي ممتد است که در نزديکي کرمان ارتفاعش از 4200 متر تجاوز مي کند. بين اين دسته و دسته کوههاي غربي و جنوبي حوضه چندي (از جمله اصفهان ) قرار دارد. رشته ديگر از نيشابور تا مرز بلوچستان کشيده شده و حوزه سيستان را از کويرهاي مرکزي جدا مي کند. از کوههاي فلات مرکزي ميتوان کرکس (جنوب کاشان )، درويش (جنوب شرقي کرکس )، شيرکوه (جنوب يزد)، بنان (شمال غربي کرمان )، بارز (جنوب غربي کرمان )، هزار (جنوب کرمان ) وتوشادرو تزمان و بيرگ در (بلوچستان ) را نام برد. فاصله ميان اين دو دسته کوه را بيابانهاي معروف به کوير فرا گرفته که سطح آنها تا حدود 2000 متر پائين تر از مرتفعات مرزي آنهاست . از جمله مي توان کوير لوت (بين قهستان و کوهستانات قهرود) و دشت کوير يا کوير نمک (از حدود قم و کاشان تا کوير لوت ) را نام برد، در تمام اين بيابانها مخصوصاً در کوير نمک و کوير لوت باطلاقهاي متعدد واقع شده که آبهاي گل آلود آنها در تابستان خشک شده نشتهاي نمک بجا ميگذارند. مهمترين آنها عبارتند از درياي نمک يا حوض سلطان (جنوب شرقي قم )، باطلاق نمک (شمال جندق)، شورگز هامون (شمال شرقي بم ) و هامون جزموريان (غرب بمپور). | |
| | | Admin Admin
تعداد پستها : 75
| عنوان: ايران در لغت نامه دهخدا - قسمت 3 السبت مايو 17, 2008 12:29 pm | |
| رودهاي مهم ايران : 1 - رودهايي که وارد درياچه خزر مي شوند عبارتند از: ارس ، سفيدرود (قزل اوزن )، اترک ، گرگان ، هراز، چالوس ، بابل ، تالار، تجن و نکا. 2 - رودهايي که بطور مستقيم و غير مستقيم به خليج فارس وبحر عمان مي ريزند عبارتند از: کرخه ، دز، کارون (بزرگترين رود ايران و تنها رودي که قسمتي از آن قابل کشتيراني است )، جراحي ، تاب ، دالکي ، سند، نابند، مهران ، شور، ميناب . بعلاوه قسمت علياي اغلب واردات سمت چپ دجله مانند زاب و دياله در خاک ايران است . 3 - رودهايي که در فلات مرکزي ايران جريان دارد. مهمترين آنها عبارتند از: زاينده رود که وارد مرداب گاوخوني ميشود و زرينه رود که وارد کرج و جاجرود وحبله رود که وارد حوضه درياچه قم يا حوض سلطان مي شوند و رود کر يا کورش که وارد درياچه نيريز يا بختگان مي گردد و بمپور و هليل رود که در حوضه جزموريان ميريزند و هيرمند که وارد حوضه هامون مي گردد. درياچه هاي ايران عبارتند از: درياچه خزر يا درياي مازندران (بزرگترين درياچه هاي دنيا). درياچه اروميه ، درياچه نمک (درياچه قم يا درياچه حوض سلطان ) درياچه بختگان (درياچه نيريز) و درياچه هامون . زمين شناسي : کشور ايران که قسمتي از نجد ايران است از لحاظ زمين شناسي بطور کلي به ترتيب زير است : در مرکز و مشرق و جنوب شرقي ، زمينهاي کويري که بيشتر ماسه و شن و گاهي تشکيلات کولابي و درياچه دارد و بيشتر از بقاياي درياچه عهد سوم است . جنوب ايران بيشتر تشکيلات دوران سوم را دارد و تشکيلات نفتي بيشتر در همين قسمتها است . در شمال شرقي ايران (اطراف مشهد) غالباً تشکيلات دوران دوم بانضمام تشکيلات آتشفشاني و نيز قسمتي از تشکيلات دوران سوم ديده مي شود. و در شمال ايران در قسمتهاي سواحل بحر خزر بيشتر تشکيلات دوران سوم و در قسمتهاي جنوبي تر (رشته البرز) تشکيلات دوران دوم و اول بانضمام تشکيلات آتشفشاني مشاهده مي گردد. در آذربايجان شمالي غالباً زمين هاي دوران دوم و ابتداي دوران سوم و تشکيلات آتشفشاني وجود دارد. در آذربايجان غربي و سواحل درياچه اورميه تشکيلات دوران اول و ابتداي دوران سوم و تشکيلات آتشفشاني محسوس است . در مغرب ايران (کرمانشاهان و کردستان ) بيشتر تشکيلات مربوط به ابتداي دوران سوم و اواخر دوران دوم است . در جنوب شرقي ايران (بلوچستان )بيشتر تشکيلات دوران سوم ديده ميشود. وضع اقليمي : در باب اقليم ايران هنوز مطالعات کافي بعمل نيامده است . اقليم کشور بطور کلي برّي است . ارتفاع کوههاي شمالي و غربي و جنوبي بقدري زياد است که از تاثير کلي بادهاي مربوط به بحر خزر و مديترانه و خليج فارس در نواحي داخلي ايران جلوگيري مي کند و باين ترتيب دامنه خارجي اين کوهها مرطوب و دامنه هاي داخلي خشک است . بارندگي در ايران نتيجه ابرهاي مديترانه اي و رطوبت بحر خزر است وجهت در شمال غربي و شمال زيادتر مي باشد و بطور کلي بارندگي در جنوب شرق رفته رفته کم ميشود. اقليم سواحل شمالي و جنوبي بکلي متفاوت است . اقليم سواحل درياي خزر باراني و مرطوب و داراي تابستان هاي ملايم ميباشد. در سواحل شمالي گيلان ، مازندران و گرگان حرارت ممکن است به 40درجه سانتيگراد برسد. از طرف ديگر هنگام وزش هواي سرد قطب شمال گرما در شب ممکن است به 12 درجه برسد. بارندگي ساليانه از 1500 ميليمتر ممکن است تجاوز کند و بيشتر آن نواحي ساحلي داراي رستني هاي پرپشت است و دامنه شمالي البرز مستور از جنگل ميباشد. در ارسباران ، دشت مغان و نواحي معتدل لرستان و فارس و بختياري اقليم مشابهي دارند. سواحل خليج فارس بسيار گرم و از بندر لنگه تا بندر ديلم مرطوب است . گرماي متوسط ساليانه بيش از 18 درجه ميباشد، بارش ساليانه در بوشهرکه از ساير نقاط سواحل جنوبي بارش بيشتر دارد 8/263ميليمتر است و بارش در چاه بهار فقط 5/118 ميليمتر مي باشد. سراسر فلات مرکزي ايران و دشت خوزستان اقليم خشک دارد و از اين ناحيه وسيع دشت کوير و کوير لوت ودشت سيستان کم آب است . و در اين ناحيه پهناور فقط سيستان و خوزستان و حواشي کوير و نواحي نسبةً مرتفع قابل سکونت است (مانند بم ، ايرانشهر، طبس و شهداد) وبقيه بيابانها خشک و بي آب وعلف و سنگلاخ و يا ريگزارند که در فرورفتگي آنها نمک زارها قرار گرفته است . اقليمي که ميتوان آنرا سردسيري ناميد در منطقه وسيعي ممتد از آذربايجان تا فارس و کرمان ديده ميشود. قسمتي از خراسان شمالي (شامل مشهد) نيز همين اقليم را دارد در اين ناحيه متوسط حرارت سردترين ماه از 5/3 درجه سانتي گراد کمتر ميباشد. البته اقليم بعضي نواحي در قسمت هاي مذکور با اقليم عمومي آن قسمت تفاوت اساسي دارد و مثلاً ارتفاعات کوهستانهاي آذربايجان و دامنه هاي مرتفع دماوند و ساير قلل البرز و قلل زاگرس اقليم قطبي دارند و در آنجا دماي متوسط ساليانه کمتر از 5 درجه است . رستني هاي ايران : در ايران رستني هاي بسيار ميرويد که غالب آنها بومي اين سرزمين ميباشند. بطور کلي بعلت تنوع اقليم ، توزيع گياهان در ايران بسيار متنوع است . کويرها و بيابانهاي مرکزي از جهت گياهان از تمام نقاط ديگر آسيا فقيرتر است و از طرف ديگر کرانه درياي خزر که باران فراوان و هواي ملايم دارد سرشار از گياهان است . در دامنه هاي شمالي البرز تا ارتفاع 1800 متر درختان گردو، بلوط، افرا، روش ، زبان گنجشک ، نارون ، سرو،لالکي ، شمشاد، و کرت وجود دارد و بهترين مناطق جنگلي ايران در اين ناحيه مي باشد. در خراسان و آذربايجان ،لرستان ، کردستان ، کرمانشاهان ، اصفهان ، کهکيلويه فارس ، کوههاي بختياري و کرمان نيز مناطق جنگلي وجود دارد. از گياهان دانه دار (پنبه ، بزرک ، کنجد، کرچک ) روغن استخراج ميشود. از گياهان و بوته هاي وحشي صمغهاي گوناگون (کتيرا، سقز، سريش ، انقوزه ) بدست مي آيد. از گياهان رنگي ، نيل ، روناس ، مازو، حنا، زعفران و غيره حاصل ميگردد. بسياري از گلها بومي ايران هستند: لاله ، گل سرخ ، علف مشک ، جنتيانا، گل استکاني ، شقايق، شمعداني ، عطري ، بنفشه ، پامچال ، زنبق، ختمي درختي ، شمشادپيچ و ياسمن و...
اين مطلب آخرين بار توسط Admin در السبت مايو 17, 2008 12:32 pm ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است. | |
| | | Admin Admin
تعداد پستها : 75
| عنوان: ايران در لغت نامه دهخدا - قسمت 4 السبت مايو 17, 2008 12:30 pm | |
| حيوانات ايران : در جنگلهاي البرز، ببر، پلنگ، خرس ، گراز و جوجه تيغي يافت ميشود. روباه ، يوزپلنگ، گرگ، شغال ، سنجاب و خرگوش نيز در اين جنگلها فراوان است . در کويرها و نمک زارها گورخر و در دشت ها آهو، در کوهها ميش ، قوچ و بز و در نواحي باطلاقي خرس يافت ميشود. حشرات و خزندگان در ايران فراوان است . اطلاعاتي که از پرندگان ايران داريم ، بسيار ناقص است . از جمله پرندگان اهلي ، مرغ ، خروس ، اردک ، غاز، کبوتر و بوقلمون ، و از جمله پرندگان وحشي اردک وحشي ، درنا، بلدرچين ، خروس کولي ، کبوتر چاهي ، توکا، سار، تيهو، باقرقره ، قرقاول ، کبک ، قمري ، چکاوک ، عقاب ، باز، لک لک ، قوش ، قره قوش ، قرقي ، کرکس ، سبزقبا، هدهد، حورصيد و اقسام گنجشک و جغد است . در رودهاي کنار درياي خزر اقسام فراواني از ماهي ها يافت مي شود. مانند: ماهي آزاد، ماهي سفيد، کولي ، سوف و ماهي خاويار. صيد ماهي هاي گوناگون خليج فارس در اين اواخر اهميت پيدا کرده است . معادن ايران : عمده ترين منابع معدني ايران معادن نفت و گاز است که قسمت اعظم آن از مسجدسليمان ، لالي ، هفتگل ، نفت سفيد، آغاجاري ، گچساران ، اهواز، بندرعباس ، بينک ، منه ، پازنان ،نفت شاه ، سراجه و قم استخراج ميشود. معادن زغال سنگ، بيشتر در نواحي گاجره ، شمشک ، نسا، لولان ، گرمابدره ، اليکا، گلندرود، زيراب ، سمنان ، شاهرود، تربت جام ، کاشان ، طرق، شمس آباد و کرمان قرار دارد. معادن آهن در اراک ، ملاير، کرمان ، يزد، اصفهان ، کاشان ، دامغان ، سمنان ، خراسان ، اطراف تهران ، آذربايجان ، گيلان ، زنجان ، خراسان و جزاير خليج فارس ميباشد. معادن مس در انارک ، آذربايجان ، اردستان ، شاهرود، زنجان ، کرمان . و معادن منگنز در رباطکريم ، نائين ، اردستان ، اشتهارد، و کروميت در عباس آباد، شاهرود، سبزوار، فريمان ، رباطسفيد، کرمان و فارس . و طلا در موته . و گوگرد در سمنان و نواحي خليج فارس . و فيروزه در خراسان که فيروزه نيشابور از قديم مشهور بوده است . و همچنين معادن سنگ مرمر در يزد، و گائولن در حوالي دماوند، نطنز، مرفه ، ساوه ، آباده ، علي آباد قم ، و خاک سرخ در جزيره هرمز، گناباد، بجستان ، رطون ، نهاوند. و سنگهاي ساختماني ، گرانيت ، بازالت و گچ و آهک در غالب نقاط ايران وجود دارد. مردم ايران : نژاد آريايي که در حدود اواسط هزاره دوم قبل از ميلاد در ايران جايگزين شد در طي تاريخ با اقوام مختلف عرب و ترک و غيره درآميخت و نژاد ايراني به معني اخص از اعقاب اين آريائي ها محسوب ميشود. بيش از 99 درصد سکنه ايران مسلمانند و از اين عده قريب 80 درصد شيعه دوازده امامي (مذهب رسمي کشور) و بقيه سني (عمدةً کردها، بلوچها و ترکمن ها) و شيعه اسماعيلي مي باشند. يک صدم ديگر اقليت زردشتي است که عده آنان 10000 تا 15000 نفرند و غالباً در يزد و کرمان و تهران و اطراف سکني دارند. اقليت يهودي ، در حدود 40000 نفرند و اقليت ارمني در حدود 120000 نفرند که غالب آنها در اروميه ، تبريز، تهران ، فريدن ، و جلفاي اصفهان سکونت دارند. اقليت آسوري بيشتر در اروميه سکونت دارند. در ايران گروهي از پيروان مذهب پرتستان و کاتوليک رومي نيز وجود دارند که غالباً در تهران و معدودي در ساير نقاط ايران پراکنده اند. زبان رسمي ايران فارسي است که نه فقط در ايران بلکه از کوههاي زاگرس تا پامير و سيردريا گسترش دارد. رجوع به ايراني شود. کشاورزي ايران : محصولات کشاورزي عمده اين کشورگندم و جو و برنج است و بسياري از رستني ها و ميوه هادر ايران بعمل مي آيد و بسياري از آنها بومي اين سرزمين ميباشد. خشکبار از صادرات مهم کشور است . مرکبات در کرانه هاي بحر خزر و فارس و کرمان ، خرما در خوزستان و ساير نواحي ساحلي گرم خليج فارس و درياي عمان و نيشکر در خوزستان و چغندر قند در اغلب نواحي بعمل مي آيد. پنبه در گرگان و مازندران و ديگر نقاط ايران زراعت ميشود. محصول چائي گيلان مهم است . توتون و تنباکودر کردستان ، گيلان ، آذربايجان ، اصفهان و شيراز بعمل مي آيد و در انحصار دولت است و تجارت ترياک تا مهر ماه 1334 ه' . ش . که کشت خشخاش و استعمال ترياک ممنوع شد، نيز در انحصار دولت بود و اخيراً براساس ضوابط خاصي کشت ترياک و برداشت محصول آن زير نظر دولت انجام ميشود و منحصراً به مصرف دارويي ميرسد. آبياري از مشکلات کشاورزي ايران است و در اغلب نواحي متوسل به حفر قنات ميشوند و اين روش که در فلات ايران منحصر به کشور ايران است از ادوار پيش از تاريخ سابقه دارد. درسنوات اخير طرح هاي سدسازي و حفر چاههاي عميق بموقع اجرا گذاشته شده است . تا قبل از بهمن ماه 1341 ه' . ش . اصول و طرق کشاورزي ايران ابتدايي و بر اساس ارباب - رعيتي بود و از آن به بعد اقدامات اصلاحي بر مبناي تقسيم اراضي ميان کشاورزان و ديگر طرحهاي مخصوص درحمايت کشاورزان و استفاده از وسايل مکانيکي بمورد اجرا گذاشته شد که وضع کشاورزي ايران را بکلي دگرگون ساخته است . دامپروري (گوسفند، بز، گاو، الاغ ، شتر، استر و اسب ) در نزد قبايل رايج است و در نواحي خراسان و آذربايجان نيز اهميت دارد. صنايع ايران : از صنعت نفت که بگذريم مقدمات صنعتي کردن کشور از دوره رضاشاه آغاز شد و در سالهاي اخير قدمهاي مهم و موثري در اين باره برداشته شد. صنايع عمده بعد از صنعت نفت صنعت نساجي مخصوصاً در تهران و اصفهان و مازندران پيشرفت کرد و صنعت تهيه مواد غذائي از قبيل خاويار و کنسرو ماهي و همچنين تهيه ادوات الکتريکي ، مونتاژ و ساخت راديو و تلويزيون و يخچال و کارخانه هاي تصفيه قند و کارخانجات روغن نباتي توسعه قابل ملاحظه اي يافته است . همچنين صنعت تهيه توتون و صنايع ماشين سازي و لاستيک سازي پيشرفت فراوان کرده است . از صنايع کبريت سازي و سيمان و ساير مصالح ساختماني ، تسليحات و کالاهاي کائوچوئي و پلاستيکي و همچنين از صنعت قاليبافي که در شمار صنايع ايران و ازمهمترين صنايع ملي و صادراتي کشور است بايد ياد کرد. تشکيلات کارگري قبلاً بر طبق اصول اصناف بود. بعد ازجنگ جهاني دوم اتحاديه هاي کارگري تشکيل يافت و قانون کار مقرر شد و با سهيم شدن کارگران در منافع کارخانه ها و کارگاهها مهمترين تحول کارگري ايران بوقوع پيوست . راههاي ايران : راههاي داخلي ايران عبارت است از راه آهن و جاده هاي آسفالت شده و شني و خاکي . خطوط آهن دردست بهره برداري جمعاً 3505 کيلومتر است و خطوط مهم آن عبارتند از خط تهران - بندر ترکمن (464 کيلومتر).تهران - بندر شاهپور (928 کيلومتر). تهران - تبريز (742 کيلومتر). گرمسار- مشهد (811 کيلومتر). اهواز -خرمشهر (123 کيلومتر). قم - کاشان (98 کيلومتر). تبريز - جلفا (146 کيلومتر). صوفيان - شرفخانه (53 کيلومتر). ميرجاوه - زاهدان (92 کيلومتر). سربندر - بندر معشور (12 کيلومتر). بندر ترکمن - گرگان (36 کيلومتر). کاشان - يزد (377 کيلومتر) که در دست ساختمان است . طول راههاي آسفالت شده 2514 کيلومتر، راههاي شني 14343 کيلومتر و راههاي خاکي 11314 کيلومتر است . بعلاوه حدود 1790 کيلومتر در دست اقدام براي آسفالت ميباشد . از لحاظ ارتباط هوائي فرودگاههائي در ايران ساخته شده است که مهمترين آنها فرودگاه مهرآباد تهران و فرودگاه آبادان ميباشد. بنادر صادراتي ايران در جنوب ، آبادان (نفت ) و بندر خرمشهر و شاهپور است . تجارت با کشور شوروي از طريق بنادر درياي خزر (بندر انزلي و بندر ترکمن ) انجام مي گيرد. | |
| | | Admin Admin
تعداد پستها : 75
| عنوان: ايران در لغت نامه دهخدا - قسمت 5 السبت مايو 17, 2008 12:33 pm | |
| تمدن ايران پيش از اسلام : فرهنگ عصر حجر قديم ايران بوسيله کاوشهاي سال 1318 ه' . ش . (1939 م .) هيئت اعزامي دانشگاه پنسيلوانيا در نزديکي کرمانشاه و کنار درياي خزر شناخته شد. آثار انتقال به زندگي ده نشيني همراه با ساختن ظروف سفالي و کشاورزي در باکون و در غاري در مشرق شوش بدست آمده . رفته رفته با پيشرفت کشاورزي و اهلي کردن حيوانات ، دهکده هاي فراوان پيدا شد، و در منطقه فرهنگي مشخصي در اين سرزمين ظاهر گرديد، يکي در شمال شرقي (سيلک ، ري ، حصار، آنو) و ديگري در مغرب و جنوب غربي (گيان شوش ، باکون ). مشخص فرهنگ شمال شرقي سفالهاي سرخ رنگ و مشخص فرهنگ غربي و جنوب غربي سفالهاي زردرنگ است ، که هر دو هنرمندانه با اشکال هندسي نقاشي شده است . اين دو فرهنگ در الواح خود، از لوازم زندگي شهر نشيني برخوردار بوده اند (چرخ و کوره کوزه گري ،آلات و ظروف ريختگي يا مسي چکشي ) و تشريفات خاصي براي مردگان داشتند، و مجسمه هاي سفالي انسان و حيوان ازآن زمان بدست آمده است . در اوايل هزاره چهارم ق . م . فرهنگهاي جديدي جانشين فرهنگ کهن شد. دو فرهنگ متوالي همراه با ظرف هاي سفالي بي نقش در شمال غربي روي کار آمده که در حدود 2000 سال ق. م . از ميان رفت . درخوزستان نيز آثاري بدست آمده که با فرهنگ باستاني عراق ارتباط دارد. نوع تازه اي از سفال منقش نماينده فرهنگ غربي از آن ببعد ايران است (گيان شوش و تل شغال نزديک تخت جمشيد). از آن زمان تا آغاز تسلط سلسله هخامنشي ، عيلام (شوش ) ايالت متمدن و خط و نوشته دار ايران است و از لحاظ فرهنگ شبيه سومر و بابل بود و در هزاره دوم ق. م . دو فرهنگ بر مغرب ايران ، ميان کرمانشاه و شوش ، سايه گسترد، که مشخص اولي تابوتهاي سنگي دردار و ظرفهاي منقش شده و مشخص دومي کوزه هاي دو دسته اي تصويردار بود. باستثناي قبرستاني از عصر آهن درسيلک و ظروف خوش نقش آن ، که حاکي از ارتباط آنها با قفقاز و فريگيا است ، آثار باستاني شناخته شده اوائل هزاره اول ق . م . همه منحصراً از مغرب است . آخرين مهاجرنشين در گيان تا پس از 1000 ق . م . داير بود. دراين زمان هنر ريخته گري جالب توجهي (مجسمه حيوانات )در لرستان و آذربايجان جنوبي ترقي فراوان کرد. ايران بعد از اسلام : تاريخ ايران بعد از اسلام از واقعه نهاوند در حدود سنه 21 يا 22 ه' . ق. آغاز ميشود. در اين نبرد که دنباله جنگ قادسيه و جنگ مداين و جنگ جلولاء بود، يزدگرد پادشاه سلسله ساساني از هرگونه مقاومت و مدافعه منظم مايوس گرديد و ناچار بداخل کشور عقب نشيني کرد و سرانجام به مرو رفت و در آنجا کشته شد. از آن پس اعراب به فتح بلاد ايران و بسط اسلام در اطراف اهتمام کردندو تقريباً بيست سال طول کشيد تا تمام بلاد ايران به استثناي کابل و مکران بدست مسلمانان افتاد. خصوصاً در خراسان و سيستان که از مراکز و ساخلوهاي دستگاه خلافت دور بود. تجديد لشکرکشي همواره لازم ميشد چنانکه در عهد معاويه که عبداللّه بن عامر بار ديگر والي بصره شده بود عبدالرحمان بن سمره را به امارت سيستان فرستاد و نيز نايب خود قيس بن هيثم را به فتح خراسان و تسخيرهرات و بلخ روانه نمود و چون امارت بصره به زيادبن ابيه رسيد مرو پايگاه لشکر عرب گشت و نزديک 5000 خانوار از مسلمين در خراسان سکونت جستند و اين کوچ کردن وضع عرب را در خراسان مستحکم نمود. از آن پس حجاج بن يوسف به خراسان لشکرکشي هاي متعدد و خونين کرد. نکته اي که بايد بدان اشاره کرد آن است که گرويدن عامه اهل يک ولايت بدين اسلام نظيرآنچه در باب قزوين روايت کرده اند، بندرت اتفاق افتاده است . و با آنکه در بلاد جنوبي و غربي ايران از همان آغاز فتوح بعضي عناصر بومي اسلام آوردند ليکن بعضي بلاد خاصه بلاد فارس و جبال وگيلان و ديلم تا يک چند همچنان از قبول استيلاي عرب خودداري نمودند و در بعضي ديگر نيز که عرب بفتح آنها نائل شدند خاصه در آذربايجان و فارس قسمتي از مردم آيين اسلام را نپذيرفته با قبول جزيه و خراج اهل ذمه شدند و بر آيين سابق خويش همچنان باقي ماندند. معذلک بسبب فشار و تحقير و آزار، عده اي از مجوس فارس به سيستان و مکران رفته از آنجا به مهاجرت راه هند را پيش گرفتند. بلادي که مفتوح ميشد اراضي آنها بتملک مسلمين درمي آمد و مهاجرت و سکونت اعراب در اين بلاد سبب تامين استيلاي عرب و موجب نشر و توسعه و ترويج اسلام درآن بلاد ميشد. البته مزايايي که در دارالسلام مسلمين نسبت به ساير اهل کتاب ميداشتند باضافه اهتمام و مجاهده اي که آنها در نشر و تبليغ اسلام مي ورزيدند سبب شده که اندک اندک آن عده اي هم از اهل ولايات و قراي ايران که اسلام نياورده بودند به ديانت اسلام درآيند و بعد از مدتي تقريباً اکثريت عمده مردم ايران به ديانت اسلام درآمدند و ميراث تمدن و فرهنگ ايران که از عهد ساسانيان باقي مانده بود رنگ اسلامي گرفت هر چند جوهر مستقل آن همچنان ايراني باقي ماند. مقدمات جدائي از عرب : پيدايش اختلافات داخلي در بين مسلمين پس از قتل عثمان و مخصوصاً انتشار عقايد خوارج و شيعه در بين بعضي از موالي ، ايرانيان را نيز وارد معرکه اختلافات ساير مسلمين کرد و غالباً جهت اظهار نفرت و بغض خويش در مقابل مظالم اعراب و بني اميه مذهب تشيع که قويترين جريان منظم بر ضد بني اميه بوده با احساسات ايرانيان مناسبت و موافقت تمام داشت و آنان اين مذهب راتکيه گاه خويش کردند. نهضت توابين و قيام مختار و خروج زيدبن علي و يحيي بن زيد را رنگي خاص بخشيدند چنانکه در بعضي از منازعات خوارج نيز که در آن اوقات هدف مبارزه با بني اميه و سياست آنها بود، ايرانيها دست اندرکار بودند و چون سياست بني اميه مبتني بر سيادت عرب و تحقير موالي بود از دوام حکومت آنها ناراحت شده همواره مترصد اقدام به مخالفت با آنها بودند، چنانکه نه فقط با مختار و ابراهيم بن مالک بر ضد عبدالملک بن مروان قيام کردند بلکه به اتفاق عبدالرحمان بن اشعث نيز بر خلاف حجاج همداستان شدند علي الخصوص که خلفاي بني اميه (تقريباً باستثناي عمربن عبدالعزيز) در امر جزيه و خراج خشونت و شدتي تمام بخرج ميدادند و حتي نظارت در اين امر ديوان خراج را نيز که تا عهد حجاج بدست کاتبان ايراني و بزبان و بخط ايراني بود بعربي تحويل نمودند. و بدين گونه سخت گيري در امر خراج و خشونت و تحقير در معامله با موالي و شدت تبليغات خوارج و شيعه در اواخر عهد بني اميه سبب شد که عرب هاي مقيم خراسان مورد نفرت و عداوت ايرانيان واقع شوند و با وجود پايگاه و مرکزي بالنسبه قوي که در مرو ميداشتند بسبب ظهور و بروز تعصب ديرين قبيله يماني و مضري دربين خودشان نتوانستند در مقابل اقدامات راونديه و هاشميه و دعاة بني عباس مقاومت بنمايند. و چون بسبب احتياط و نظارت و مراقبت مستمر و دقيق خلفا در مورد عراق که از قديم مرکز مخالفين بني اميه ميبود براي نشر دعوت جديد عباسيان هيچ محلي از خراسان که از مرکز خلافت دور و نظارت در آن مشکل مي بود بهتر و مناسب تر نمي نمود، نهضت جديد ضد بني اميه به کمک سياه جامگان در آن ولايت به ثمر رسيد. و بدين گونه ايراني ها شکست قادسيه را در زاب جبران نموده و خلافت بني اميه را ساقط کردند. و خلافت عباسي را در عراق بر روي ويرانه هاي خلافت امويان و تقريباً در جاي امپراطوري ساساني بنا نمودند. کمترين تاثير اين واقعه آن شد که وضع ايرانيان رادر عهد اسلام يکباره بکلي عوض کرد. قومي را که تا چندي قبل تابع و خراج گزار و معرض نفرت و اهانت عرب بودجانشين عالي ترين مقامات کرد. غلبه مامون عباسي بربرادرش امين موجب مزيد مداخله ايرانيان در دستگاه خلافت و سبب نشر و نفوذ ذوق و ادب و تمدن ايراني در بين عرب گشت . البته خاندان هايي مانند کيان و آل سهل درآن تاثير و مداخله تمام داشته اند. روي هم رفته ظهور و تاسيس دولت عباسيان را که ايرانيان و خاصه خراسانيان در ايجاد آن سهم فراواني داشته اند، مبداء تجديد استقلال واقعي ايران ميتوان شمرد. و از شور و علاقه اي که خراسانيان در اين مورد از خود نشان داده اند پيداست که آن هدف ها و غايت ها که در دعوت عباسيان تبليغو تعيين ميشده است با آرزوهاي مردم ايران مناسبت و موافقت تمام داشته است . ميتوان يقين داشت که عناصر مختلف هم در پيش بردن اين دعوت آگاهانه و از روي عمد و قصد با يکديگر همکاري کرده اند و از نهضت هائي که بلافاصله متعاقب قتل ابومسلم خراساني و بعنوان خونخواهي او در بلاد مشرق برخاست پيداست که نگراني خلفاي عباسي از ابومسلم و ياران او بي مورد نبوده و در اين نهضت که سياه جامگان بر خلاف امويان کرده بودند احتمالاً هدف هائي برتر و دورتر نيز وجود داشته است . در هر حال استيلا و اعتلاي ايرانيان در دستگاه خلافت عباسيان بجائي رسيد که خلفاي عرب جشن هاي باستاني ايران را احيا کردند و حتي در پوشيدن لباس نيز از ايراني ها تقليد نمودند و خلافت چنان رنگ ايراني گرفت که محققي مانند ابوريحان بيروني عباسيان را خراساني و دولت آنها را خلافت شرقي خوانده ، معهذا مقارن همين احوال مخصوصاً بعد از واقعه ابومسلم و شروع نفوذ ترکان در دستگاه خلافت از معتصم ببعد نهضت هائي غالباً ببهانه خونخواهي که گاه بعنوان تجديد خاطره ابومسلم در اطراف خراسان روي داد که قيام سنباد و مقنع و استادسيس و يوسف البرم و اسحاق ترک از آن جمله مشهور است . و همچنين شدت وحدت تبليغات شعوبيه و فعاليت زنادقه و ظهور بابک خرم دين و مازيار و افشين همه موجب و نيز حاصل انتباه حس ملي و يا لااقل بهانه نهضت هائي شد که تا حدي پايه استقلال جوئي ايراني داشت و در واقع ايراني ها خاصه شعوبيه از همان اوايل امر مسئله عرب و اسلام را از هم جدا کرده قبول اسلام را مستلزم قبول حکومت و سيادت عرب نشمردند. با توسعه و قدرت طاهريان در خراسان و سپس با قيام يعقوب ليث و مرداويج زياري بر ضد خلفاي عباسي سلسله هاي بالنسبه مستقل مانند صفاريان و آل زيار در اطراف ايران ، شروع به نمو کردند و سامانيان که خوددر آغاز حال عمال و اتباع طاهريان بودند در ماوراءالنهر و خراسان قدرتي بدست آوردند و وارث حکومت طاهريان و صفاريان نيز شدند و با آنکه در ظاهر نسبت به خليفه اظهار طاعت و انقياد نيز ميکردند در واقع استقلالي تمام يافته و بترويج و احياء ادب و فرهنگ ايراني اهتمام نمودند و بدين ترتيب تجديد حيات ملي قوم ايراني که قدمت و سابقه تمدن و هوش و درايت او بالاتر و افزون تر از آن بود که بتواند در تاريخ اسلام و تاريخ عالم مدت زيادي فقط داراي نقش و نوبت درجه دومي باشد، بعد از آنکه بوسيله جنبش و آزمايشهاي ديني و شعوبي بحصول نرسيد، از طريق قبول اسلام و نفوذ در جامعه مسلمين تا حدي تحقق يافت . دولت سامانيان بکردار خان يغما بين ترکان آل افراسياب يا ايلک خانيان و عده اي از غلامان ترک خودشان تقسيم شد و اين غلامان ترک که با عنوان غزنويان مشهورند در غزنين تشکيل دولتي قوي دادند و قلمرو خود را در مغرب تا حدود ري و عراق و در مشرق تا لاهورو هند رسانيدند. غزنويان مانند سامانيان در ترويج ادب و شعر و ظاهراً جهة نشر محامد خويش بوسيله زبان مديحه سرايان اهتمام ورزيدند و حشمت و جلال سلاطين گذشته را احيا و تقليد نمودند. از سلاطين اين سلسله محمودغزنوي و پسرش مسعود (اول ) غزنوي قدرت و شهرت بسيار گرفته اند. غزنويان مانند سامانيان نسبت به خليفه بغداد لااقل در ظاهر اظهار اعتقاد و انقياد ميکردند و براي جلب رضاي او در دفع باطنيان و قرامطه سخت گيريهايي کردند، معهذا خليفه در آن روزگاران دستخوش رقباي ديلمي آنها موسوم به آل بويه بود که خود مذهب تشيع داشتند و نزد غزنويان بعنوان باطني و قرمطي ياد ميشدند نه فقط در بعضي بلاد ايران شاخه هائي از آنها بنام ديالمه فارس و ديالمه بغداد و ديالمه کرمان و اهواز حکومت ميکردند بلکه در بغداد نيز با عنوان شاهنشاه بر خليفه هاي ضعيف و بي اراده عباسي حکومت واقعي مي نمودند. با ظهور ترکمانان سلاجقه که خراسان را از غزنويان گرفتند و بغداد و بلاد ايران را از دست ديالمه آل بويه خارج کردند و در نتيجه افزايش قدرت آنان طبقه اشرافي ايراني بالنسبه کهنه اي که در جامعه اسلامي روي کار آمده و طاهريان و سامانيان و آل بويه مظاهرآن بودند جاي خود را بطبقه اشرافي ترک دادند و بدين گونه سلاجقه دولتي مقتدر تشکيل دادند و مخصوصاً در عهد ملکشاه سلجوقي دولت آنها تا به حدود مرزهاي عهد ساساني رسيد وليکن تجزيه و تقسيم آنها و ظهور خاندان هاي به نسبت مستقل از قبيل سلاجقه روم ، سلاجقه شام ، سلاجقه عراق، سلاجقه کرمان و سلاجقه بزرگ، دولت آنها بضعف و انحطاط کشيده شد و عاقبت آن دولت بين خوارزمشاهيان و اتابکان تقسيم شد و اين سلسله ها نيز با ظهور قراختائيان و مغول از بين رفتند. خاندان هاي محلي و سلسله هاي کوچکي نيز تقريباً از همان حدود عهد سامانيان در بعضي بلاد ايران قدرت بهم رسانيده بودند، از قبيل : ساجيان يا آل مسافر، آل محتاج ، آل عراق، آل فريغون ، آل باوند و علويان طبرستان که در کشاکش حوادث قدرت و استقلال خود را از دست دادند معذلک بعضي از همين گونه ملوک الطوايف از قبيل شروانشاهان ، اتابکان فارس ، اتابکان لرستان و خداوندان الموت حتي با ظهور مغول نيز يک چند قدرت محلي خود را حفظ نمودند. سانحه مغول که با وجود ترديد بعضي محققان ، ناصرخليفه عباسي تا حدي مسئول آن بود، در بلاد ايران همه جا با کشتار و ويراني و غارت توام گرديد و وحدت ايران را که بعد از زوال عهد ملکشاه سلجوقي يکبار ديگر باهتمام سلطان محمد خوارزمشاه نزديک بحصول بود از ميان برد و لطمه کلي به آبادي و تمدن و فرهنگ ايران زد و حتي خلافت عباسيان و دولت اخلاف نيز از آن مصون نماند و با سقوط بغداد واستيلاي هلاکو بر آنجا مستعصم خليفه عباسي طعمه مرگي پرشکنجه و مخوف گشت . بازماندگان هولاکو که بنام ايلخانيان در ايران حکومت کردند به سبب تاثير و نفوذ وزراء و مشاوريني چون خواجه نصيرالدين طوسي و شمس الدين محمد جويني و رشيدالدين فضل اللّه همداني و مخصوصاً بعد از آنکه از اقامه رسوم و ترويج اصول اداري مغولي و چيني از قبيل آزمايش اجراي ياسا و ترويج چاو در ايران مايوس شدند و با وجود مراوده با پاپ و ارتباط با سلاطين مسيحي اروپاي غربي براي برانداختن بقاياي سلاطين اسلام نيز کاري از پيش نبردند، عاقبت باختيار ديانت تازه که نوعاً بر آن قوم کاري دشوار تلقي نميشد پرداخته و به دين اسلام گرويدند. رفته رفته مقهور تمدن و تربيت اسلامي و ايراني گشتندو خاتمه کار دولت آنها مستغرق در فساد و اختلاف شد و منتهي به استيلاي امراي مغول و ملوک طوايف گشت و سلاله هائي مانند چوپانيان ، آل جلاير، اينجويان ، آل مظفر،آل کرت و سربداران در اطراف مملکت سر برآوردند که هم سرحدات و هم تخت و تاج آنها غالباً مورد منازعه مدعيان مي بود. و اين تشتت و ملوک طوايفي را ظهور خونخوار ديگري بنام تيمور خاتمه داد. تيمور که سايه او از چين تا مصر و از دهلي تا مسکو را به وحشت افکند درطي يورش هاي خونين مکرر خويش بسياري از بلاد ايران و حتي بلاد جنوبي و غربي را که تا حدي از آسيب چنگيز و هولاکو مصون مانده بود معرض غارت و کشتار کرده و با خشونت بسيار ملوک طوايفي پايان عهد ايلخانيان را در ايران خاتمه داد. از سرهاي بي گناه منارها ساخت . با اين همه ، دستگاه سلطنت او بنيادش بر آب بلکه بر باد بودو پس از مرگ او با وجود کفايتي که پسرش شاهرخ در مملکت داري نشان داد قلمرو وسيع حکومت او گرفتار همان سرنوشتي شد که دولت چنگيز و حکومت سلاجقه و آل بويه بدان دچار گشته بود و با ظهور دولت آققوينلو و قراقوينلو جز سيستان و خراسان در دست اعقاب تيمور نماند و دولت طايفه آققوينلو نيز با وجود لياقت و کفايت اوزون حسن و با آن همه اميد بيهوده اي که به دولت جمهوري و نيز در آن زمان جهة مقابله با خطر ترکان عثماني بدان مي بست بسبب اختلافات داخلي و مزيد غلبه عثماني ها بضعف گرائيد و عاقبت ظهور شاه اسماعيل صفوي و تاسيس دولت مقتدر صفويه به اين تشتت و تجزيه پايان داد و ايران را يکبار ديگر تحت رايتي واحد درآورد و به مرحله دولت ملي ارتقا و اعتلا داد. صفويه که نسبت خود را به شيخ صفي الدين اردبيلي عارف معروف قرن هفتم هجري ميرسانيدند با اتخاذ شعار تشيع، بلاد شيعه نشين ايران ، از قبيل گيلان ، لاهيجان ، ديلمان ، طالقان ، قم ، کاشان ، سبزوار، مشهد، آمل ، ساري ، رستمدار، ساوه ، آوه ، حويزه ، شوشتر و جز آنها را متصرف شدند و اين معني خطر تجزيه و تشتتي را که در آن عهد با توسعه روزافزون قلمرو آل عثمان در مغرب ايران و با تجاوز و تعدي مستمر ازبکان به خراسان ممکن بود بلاد ايران را بين آن دولت نوخاسته تقسيم کند از بين برده استقلال و موجوديت ايران را حفظ نمود. هجوم افغانان غلجائي و جنگ گلناباد در پايان عهد صفويه يکبار ديگر داستان هجوم عرب و جنگ قادسيه را در فرجام کار ساسانيان تجديد و تکرار کرد، و آن ضعف وانحطاط واقعي و معنوي سلاطين صفوي ، که در زير پرده جبروت و جلال ظاهري مستور بود، بخدعه ميرويس و حمله محمود افغان برملا گشت ، و شگفت آن بود که در اين حادثه اقليت زرتشتي کرمان ، ظاهراً بسبب خشونتي که بعضي نسبت به آنان روا مي داشتند برخلاف ايرانيان با دشمنان افغاني آنها همدست شدند، و حکومت خون آلود محمود و اشرف افغان را بر فرمانروائي خواجه سرايان و ملاباشيهاي دربار صفويه ترجيح مينهاده اند. مقارن اين جريان ، پطر کبير روسيه ، تا حدي ببهانه معاونت و شايد بدعوت شاهزاده طهماسب دوم صفوي ، لشکر بساحل خزر فرستاده ، دربند و باکو و ولايات داغستان و حتي قسمتي از گيلان و مازندران و استرآباد را تصرف نمود. و اشرف نيز خود ميخواست قسمتي از ولايات مغرب را به ترکان عثماني واگذارد و بدين گونه گوئي بين روسيه و عثماني در سر تقسيم ايران قراري نهاني در ميان بود، و سلطنت اشرف ايران را بورطه تجزيه و انقسام کشانيده بود، وليکن ظهور نادرقلي افشار، که بعدها عنوان نادرشاه يافت ، تحقق اين خيال را مانع آمد، و وي بعد از غلبه بر اشرف و اخراج افاغنه ، طهماسب دوم صفوي را نيز بعنوان سستي و حتي خيانت خلع کرده ، چندي بعد خود با معامله اي شبيه بمعامله ژوليوس قيصر روم تخت و تاج ايران را بدست آورد. | |
| | | Admin Admin
تعداد پستها : 75
| عنوان: ايران در لغت نامه دهخدا - قسمت 6 السبت مايو 17, 2008 12:34 pm | |
| نادرشاه با وجود سعي در رفع مايه عداوت بين اهل ايران و همسايگان سني آنها در دفع تجاوز ترکان عثماني کوشيد و در طي چند جنگ بلاد مفتوحه ي ايران را از آنها مسترد کرد و روسيه را با تهديد و پيام از ايران براند، و در صدد تشکيل بحريه نيز برمي آمد که مجال نيافت . کريم خان که با عنوان ساده وکيل الرعايا در شيرازبسلطنت پرداخت صلحجوي بود، و با اينهمه بصره را از عثمانيها بجنگ گرفت ، و با شفقت و نجابتي کم نظير که با عاطفه و محبتي پدرانه توام بود درباري ساده و کم خرج تشکيل داد که ميتوانست سرمشق معدلت و اخلاق براي اخلاف بشمار آيد; وليکن با وفات او، دولت زنديه نيز درميان اختلافها و ستيزهاي خون آلود خانوادگي ضعيف شد، و آقامحمدخان قاجار با اراده و تصميم و لجاج کم مانندي که داشت ، مجال يافت سلطنت و قدرت را از لطفعلي خان زند آخرين شاهزاده دلاور اين خاندان انتزاع کند، و دولت قاجاريه را بر روي ويرانه هاي خاندان زند بنا نهد. دولت قاجاريه ، از همان بدو ولادت با انقلاب کبير فرانسه و توسعه شرکت هند شرقي مصادف گرديد و جايگاهي براي اعمال رقابت هاي سياسي و بازرگاني بين انگليس و فرانسه و سپس انگليس و روس شد; چنانکه دربار فتحعلي شاه قاجار ميدان تحريکات و رقابتهاي بين ناپلئون و انگليس بود، و دربار محمدشاه قاجار عرصه اختلافات و رقابت بين روس و انگليس بود و از جمله در زمان فتحعلي شاه جنگهاي ايران و روس و در زمان محمدشاه جنگهاي هرات است و تنها حاصلي که اين جنگها بار آوردند آن بود که قواي ايران را تحليل بردند و ضعف و فقر مادي و معنوي ايران را افزودند و آشکار کردند. در حالي که در طمعکاري و بيخبري رجال و وزارت دولت خزانه مملکت را تهي کرده بود، مقدمات اشتباه عمومي و پيدايش اعطاء تجددطلبي و ترقيخواهي را در ايران سبب گشت و ناصرالدين شاه خود قرباني همين حس اشتباه عمومي شد، و پسرش مظفرالدين شاه قاجار در آخرين روزهاي عمر خويش فرمان تاسيس مجلس شوراي ملي را صادر نمود، و بدين گونه ، انتباه عمومي که منجر به انقلاب مشروطيت شده بود، تا حدي بثمر رسيد، و هر چند جانشين او محمدعلي شاه قاجار بمخالفت مشروطيت برخاست و مجلس را بتوپ بسته دوره استبداد صغير را پيش آورد، اما انقلاب آذربايجان و قيام مجاهدين بختياري و مجاهدين گيلان ومازندران به رهبري سپهدار تنکابني با فتح تهران و خلع محمدعلي شاه مشروطيت را اعاده نمود و احمدشاه قاجار، آخرين پادشاه اين سلسله را در تحت مراقبت و ارشادمجلس بتخت نشانيد. سلطنت احمدشاه که با طغيانهاي سالارالدوله و تحريکات محمدعلي شاه مواجه شد، ضعف خزانه را، که از اسرافهاي بيجا و قروض خارجي کارش به افلاس کشيده بود، اقدامات محلي از قبيل اقدام شوشتر و غيره نتوانست چاره کند و امنيت راهها نيز با وجود تحريکات بيگانگان از عهده صاحبمنصبان و مستشاران سوئدي برنيامد. و با آنکه در جنگ بين الملل اول ايران اعلام بيطرفي کرد، ليک ميدان تجاوز و تعارض روس و عثماني واقع گشت . حرکت قواي روس به جانب تهران منتهي بقضيه مهاجرت شد، که در مغرب ايران کشمکش بين عثماني و روسيه را رنگي خاص داد. تزلزل و بي ثباتي و ناامني در تهران منجر به تشکيل مجامعي از قبيل کميته مجازات و در فارس و کرمان بهانه تشکيل نيروي انگليسي بنام پليس جنوب گشت ، و مزيد توقع و تجاوز روس و انگليس (قرار داد 1916 م .) علي الخصوص با غيبت و فترت مجلس مشکلات بسيار به بار آورد، و حتي در پايان جنگ بين الملل اول قراردادي با انگليسها منعقد شد (1919 م .) که تقريباً اختيار ماليه و نظام و طرق ايران را به انگليسها واميگذاشت و اين امر باضافه ظهور انقلاب کبير روسيه و رفتن قواي روس از ايران ، در آذربايجان منتهي به اعتراض خياباني و در گيلان منجر به قيام کوچک خان جنگلي گشت و اين احوال تا کودتاي سوم حوت 1299 ه' . ش . (سوم اسفند) دوام داشت . پس از کودتا رضاخان سردار سپه به رياست وزراء و فرماندهي کل قوا رسيد، و با مزيد قدرت او دولت قاجاريه روي به افول آورد و با خلع احمدشاه از طرف مجلس ، سلطنت قاجاريه انقراض يافت ، و سردار سپه بنام رضاشاه زمام مملکت را در دست گرفت . و رجوع به دايرة المعارف فارسي و مجله ايرانشهر و ايراني شود. سلسله ها و پادشاهاني که بعد از اسلام حکومت يا سلطنت کردند بترتيب اولين و آخرين و مدت حکومت آنها بدين قرار است : 1 - طاهريان که با طاهربن حسين مصعب سال 206 ه' . ق. شروع و با محمدبن طاهر بسال 259 ه' . ق. خاتمه يافته است . 2- علويان که با حسن بن زيد حسني داعي کبير سال 250 شروع و با حسن بن قاسم حسني ، داعي صغير به سال 316 ه' . ق. خاتمه يافته است . 3 - ديالمه يا آل زيار که با ابوالحجاج مرداويج بن زيار به سال 316 ه' . ق. شروع و با جستان بن نوشيروان به سال 435 ه' . ق. خاتمه يافته است . 4 - ديالمه آل بويه ، ديالمه فارس با عمادالدوله ابوالحسن علي بن بويه بسال 320 ه' . ق. شروع و با ملک رحيم ابونصر خسرو فيروز پسر ابوکاليجار مرزبان بسال 447 ه' . ق. خاتمه يافته است . و ديالمه عراق و خوزستان و کرمان وري و اصفهان و همدان نيز مدتي در اين نواحي حکومت کرده اند. 5 - صفاريان که با ابويوسف يعقوب بن ليث به سال 247 ه' . ق. شروع و با ابواحمد خلف بن احمد به سال 303 ه' . ق. خاتمه يافته است . 6 - سامانيان ، که با اميرعادل ، امير ماضي ابوابراهيم اسماعيل بن احمد به سال 179 ه' . ق. شروع شده و به امير ابوالفوارس عبدالملک بن نوح به سال 389 ه' . ق. خاتمه يافته است . 7 - غزنويان که با ابواسحاق الپتکين به سال 351 ه' . ق. شروع و با سراج الدوله ابوالملوک خسرو ملک بن خسروشاه به سال 582 ه' . ق. خاتمه پيدا کرده است . 8 - غوريان (يا ملوک غور) که با امارت سيف الدوله سوري بن ملک عزالدين حسين به سال 534 ه' . ق. شروع شده و با امارت علاءالدين محمدبن شجاع الدوله علي بن عزالدين حسين به سال 612 ه' . ق. خاتمه يافته است . 9 - سلطنت سلاجقه بزرگ. با رکن الدين ابوطالب طغرل بن ميکائيل بن سلجوق به سال 429 ه' . ق. شروع و با معزالدين ابوالحارث سنجراحمدبن ملکشاه به سال 552 ه' . ق. خاتمه يافته است .و حکومت سلاجقه عراق به سال 511 ه' . ق. با مغيث الدين ابوالقاسم بن محمد ارسلان شاه خاتمه يافته است . 10 - خوارزمشاهيان ، با قطب الدين محمدبن انوشتکين به سال 490 ه' . ق. شروع و با جلال الدين منکبرني بن علاءالدين محمد به سال 628 ه' . ق. خاتمه يافته است . 11 - ايلخانان که مدت حکومت آنها با هولاکوخان بن تولوي بن چنگيز از سال 651 ه' . ق. شروع ميشود و با سلطنت و حکومت انوشيروان عادل به سال 756 ه' . ق. خاتمه مييابد. 12 - در دوره فترت ايلخانان مغول و دوره تيموري ، ملوک و خاندان هائي در نواحي ايران حکومت کرده اند منجمله : الف - ملوک آل کرت که با حکومت شمس الدين ابي بکر به سال 643 ه' . ق. شروع ميشود و با حکومت ملک غياث الدين بن معزالدين به سال 783 ه' . ق. خاتمه مي يابد. ب - اتابکان فارس که با سنقربن مودود543 ه' . ق. شروع شده و با حکومت ابش خاتون دختر سعدبن ابي بکر به سال 684 ه' . ق. خاتمه يافته است . پ - قراختائيان کرمان که با براق حاجب بن کلدوز به سال 619 ه' . ق. شروع شد و با حکومت قطب الدين شاه جهان پسر سيورغمش به سال 703ه' . ق. خاتمه يافته است . ت - خاندان اينجو يا آل مظفر که با حکومت امير مبارزالدين محمدبن مظفر از سال 723 ه' . ق. شروع شده و با حکومت شاه منصوربن شاه مظفربن امير مبارزالدين محمد بسال 795 ه' . ق. خاتمه يافته است . ث - اتابکان بزرگ که با ابوطاهر به سال حدود 550 ه' . ق. شروع و با غياث الدين کاوس بن هوشنگ خاتمه يافته است . ج - چوپانيان که با سلطنت شيخ حسن کوچک بن تيمورتاش بسال 738 ه' . ق. شروع شده و با حکومت ملک اشرف برادر شيخ حسن به سال 758 ه' . ق. خاتمه يافته است . چ امراي ايلکاني يا آل جلاير که با امارت اميرشيخ حسن بزرگ بن امير حسين از سال 740 ه' . ق. شروع و با حکومت سلطان حسين علاءالدوله بن سلطان احمد به سال 838 ه' . ق. خاتمه يافته است . ح - سربداران باخواجه عبدالرزاق باشتيني بسال 736 ه' . ق. شروع و با خواجه نجم الدين علي مويد به سال 788 ه' . ق. خاتمه يافته است . خ - امراي طغاتيمور که با حکومت طغاتيمورخان بن جوجي به سال 737 ه' . ق. شروع شده و با حکومت سلطان علي بن پيرک پادشاه به سال 812 ه' . ق. خاتمه يافته است . پس از اين ، خاندان تيموري روي کار آمدندو دوره فترت خاتمه يافته است . 13 - امراي تيموري ، با ظهور صاحبقران تيمور بسال 771 ه' . ق. شروع و با سلطان حسين بن بايقرا سال 921ه' . ق. خاتمه يافته است . 14 - ترکمانان قراقوينلو با قرايوسف بن قرامحمد بسال 810 ه' . ق. شروع و با حسنعلي ميرزابن جهانشاه به سال 873 ه' . ق. خاتمه يافته است . 15 - امراي آققوينلو با آمدن امير حسن بيک به سال 882 ه' . ق. شروع و بارفتن سلطان مرادبن يعقوب بن حسن بيک 908 ه' . ق. خاتمه يافته است . 16 - حکومت پادشاهان صفوي ، با آمدن شاه اسماعيل اول به سال 905 ه' . ق. شروع و با رفتن شاه عباس سوم پسر شاه طهماسب دوم به سال 1148 ه' . ق. خاتمه يافته است . 17 - سلاطين افشاريه با آمدن نادرشاه به سال 1148 ه' . ق. شروع و با نادرميرزا به سال 1218 ه' . ق. خاتمه يافته است . 18 - پادشاهان زند با ظهور کريمخان به سال 1163 ه' . ق. شروع و با رفتن لطفعليخان بن جعفرخان به سال 1209 ه' . ق. خاتمه يافته است . 19 - سلاطين قاجاريه ، با آمدن آغامحمدخان بسال 1200 ه' . ق. شروع و با رفتن احمدشاه بسال 1343 ه' .ق. برابر با سوم حوت 1302 ه' .ش . خاتمه يافته است . (از تاريخ ايران عباس اقبال ). 20 - خاندان پهلوي ، موسس اين خاندان رضاشاه است که از آذرماه 1304 ه' .ش . تا شهريور 1320 ه' .ش . و سپس محمدرضاشاه از شهريور 1320تا بهمن ماه 1357 ه' .ش . سلطنت کردند. | |
| | | tina كاربر عادی
تعداد پستها : 16
| عنوان: رد: ايران در لغت نامه دهخدا الخميس يونيو 19, 2008 2:05 pm | |
| خسته نباشین. اطلاعات جامع و مفیدی بود. | |
| | | Admin Admin
تعداد پستها : 75
| عنوان: رد: ايران در لغت نامه دهخدا الخميس يونيو 19, 2008 2:13 pm | |
| - tina نوشته است:
- خسته نباشین. اطلاعات جامع و مفیدی بود.
خواهش می کنم تینا جان . مشکلی برای ورود به سایت و زدن پست نداشتید که | |
| | | tina كاربر عادی
تعداد پستها : 16
| عنوان: رد: ايران در لغت نامه دهخدا الخميس يونيو 19, 2008 2:21 pm | |
| | |
| | | Admin Admin
تعداد پستها : 75
| عنوان: رد: ايران در لغت نامه دهخدا الخميس يونيو 19, 2008 2:26 pm | |
| | |
| | | | ايران در لغت نامه دهخدا | |
|
مواضيع مماثلة | |
|
مواضيع مماثلة | |
| |
| صلاحيات هذا المنتدى: | شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
| |
| |
| |
|